نتایج جستجوی عبارت «غلامرضا نصرتی دبستان فرهنگ اسلامی مدرسه شهید مصطفی خمینی(فضل نی‌ریزی) دبیرستان شهید دکتر بهشتی شکست حصرآبادان فتح المبین آزادسازی خرمشهر والفجر مقدماتی گردان کمیل علیرضا اکرامپور علی‌اصغر سرافراز غلامرضا قوی بازو سید رسول معصومی تبی شیر بعلبک لبنان شلمچه گلزار شهدا ۱۳۶۰/۶/۲۳ ۱۳۶۲/۱۲/۹ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ ۱۳۸۳/۸/۱۰ کربلای ۵ کربلای ۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهید داوود آذریان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
باز از ره کرب بلا آمد شهید دیگری باز از دیارکربلا خونین پرو بالی رسد شد صحنه ایران‌زمین‌کرب‌و بلای شیعیان جان درپی‌قرآن‌ و سردرپی‌ایمان دهند نعش جوانان میرسد همچون‌گل‌پرپر شده لیکن شهیدان زنده اند فرموده قرآن بود گلگون‌بودرخسارشان‌ازخون‌صاف‌و پاکشان آتش زند صدام را پیچد بهم هردام را راه حسینی رفته‌اند زامرخمینی رفته‌اند پیر جماران را بگو باد صبا از ما سلام از بار ننگ زندگی تن را رهایی داده اند خونجوانان وطن هردشت راگلگون کند تا مهر و...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...
بیاد شهید محمود دهستانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شد چو محمود دهستانی شهید رو به سوی خالق سبحان نمود آرزویم بـــود دامــــادش کــــنــم لیک رفت آن سروخوش رفتار ما ای خدا محمود سرو ناز بود شد شهید از تیر ضد انقلاب با محمد هر دو همسنگر بودند روستا محمود را غمخوار بود عاقبت با هم براه حق شدند سینه‌ها از تیر دشمن چاک چاک در دم آخر نمودند آرزو داغ بر دل خواهران و مادران لیک راضی بر رضای‌کردگار گفت محمود توکل ازیقین من شنیدم از...
دوک نخ ریسی و کالک عملیات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1362 که گردان کمیل در پادگان الغدیر اصفهان مشغول انجام تمرینات هلی‌برد بود. بخاطر حساسیت مسأله و اینکه دشمن متوجه نشود به برادران تأکید شده بود که مسأله را کاملا" محرمانه تلقی کنند و مرخصی که می‌روند، صحبتی راجع به چگونگی عملیات و تمرینات و آموزشها نکنند. در همان ایاّم یکی از نفرات گردان که از مرخصی به اصفهان برگشته بود، وقتی که مسئول آموزش مجددا" روی محرمانه بودن کار و تمرینات تأکید می‌نمود، گفت: خدا...
به یاد شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
هفت روز است که عباس جوان هفت روزاست که این پاک سرشت از خدا بی خبرانش کـشتند چون علمدارحسین رهبر عشق نامراد از ستم فرقه دون هفت روز است مرادی شهید هفت روز است که مادر زار است پدرش نیست که بوسد رویش خواهرش شیون و افغان دارد دوستانش همه در آه و فــغان همه گویند مـرادی زجفا مادرش گوید بر قبـر پـسر رفتی و داغ بـدل گشتم من ای خوش آنروز که بودی به برم گفت محمود...
به یاد شهید حاج علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چون حبیب‌بن‌مظاهر رفت دهقانپور ما ریش‌چون‌برفش زخون‌پاک‌ او گشتی خضاب مرحبا خوش آمدی ای پیر مرد باوفا چون‌تو بودی از دل و جان عاشق‌وشیدای ما آفرین بر غیرت و برهمت و عـزم تو باد ای حبیب‌ ما چه نیکو آمدی‌خوش آمدی پاسداران را تو پیک جبهه ها بودی پدر تو زخون‌خود محاسن را چه رنگین کرده‌ای چشم‌بر‌در‌هر کسی بودش عزیزی در سفر اینک ای روشن ضمیر و پاک باز و پاک بین پیرمردان توسرمشق شهادت گشته‌ای پیکر پاک...
شوخی ها و لطیفه ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
لطیفه‌ها و شوخی‌های بیان شده ذیل ‌‌همه بصورت واقعی اتفاق افتاده که برادران‌: - محمد عبد الاحدی - قاسم زالپور - علی تاجبخش - علی زردشت فرزند غلامرضا - علی زردشت فرزند اسماعیل - جواد مبین - غلامعلی فرخ بطور جمعی آنها را نقل کرده اند‌.  ...
به یاد شهید حمید مستفیضی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
واردخاک وطن شد پیکر پاک حمید رفت اودرجبهه‌تا تن را رها‌سازد ز ننگ در وصیت نامه گفت ای‌دوستان نازنین رهبر ما دوستان‌پیرجماران است و بس جان بکف ازامرودستورخمینی‌می رویم روز ما تاریک از ظلم عیان گردیده بود خواری اسلام را درچشم‌می‌دیدی‌عیان چون‌حسین‌بن علی‌آن نایب خاص امام گفت هل من ناصرا"ینصرزدل‌این راهبر همچوخورشیددرخشان‌گشت‌مارا راهیاب ایکه‌گویی کاش بودم با حسین درکربلا جبهه ها امروز محتاج‌جوان‌وپیر ماست هرکسی داردتوان‌بایدکه‌بی‌صبر و درنگ مادرم از دادن فرزند خود دلشاد باش گریه کن از...
به یاد شهید سعید شاهدی و آزاده سید محمد کاظم ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ای شــــاهــدی ای دل ربـــــــــا ای لاله سرخ خدا یاد تو آتش می زند بر جسم ما بر جان ما ای گلبن باغ رضـــا ای هدیه راه خـدا ای باغ جنت را صفا ای‌ گوهر درج وفـا ای شاخص ایمان ما ای شـــــاهـدی ای دلــربــــــــا ای لاله سرخ خدا یـاد توآتش می زند برجسم ما بر جان ما سرو دلارای جنـــان ماه درخشان زمـــان هم دلستان هم پرتوان شوکت‌ فضا گنج ‌گران میزان عشق پیمان ما ای شـــــــاهدی ای دلـــــــــــربا ای لاله سرخ خـدا یـاد تو آتش می زند برجسم ما بر...
به یاد شهید حسن تواضع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
تا شد تواضع جان بکف او سوی میدان خوش آمدی ای رهرو راه حسینی خوش آمدی بنشین تواکنون با شهیدان ای همکلاسان تواضع جمع گردید آخر تواضع از میان دوستان رفت او رفت تا در راه دین خدمت نماید گرچه پدر از هجر او قدش کمان شد اما بود شاکر بدرگاه خدایی مادر زهجران پسر بس دل‌غمین است بود آرزویم حجله عیشت بچینم رفتی و بعداز مرگ تو روزم سیه شد مادر چسان باورکنم این رفتن تو تو...